سوالات سعید در روم معرفت شناسی در چت اتاق

وجود، موجود، ادراک، بازنمود، فهم، صدق، تفسیر، عینیت، ذهنیت، باور، موجه بودن، معرفت(ماهیت، مبدا)، بیان، گزاره، واقعیت، تجربه …. اینها اعم ترم هایی بود که در بدایت بحث شما بهره جستی… گفتم تقریر کنم که بعدا به تمیز شان بپردازی

سوال 1: سرزمین معرفت شناسی رو در حوزه ی علم(ساینس) می بینی، یا در حوزه فلسفه، یا به طور خاص در فلسفه ذهن؟

سوال 2: آیا رویکرد علوم شناختی با محوریت بررسی ادراک، اونم با تخصیص بازنمودهای ذهنی و تناظرش با شبکه های عصبی، معبری نوین و مهم به سرزمین معرفت شناسی؛ نمی بینی؟

سوال 3: معرفتی نقلی (مرجع گرا) یا معرفت عقلی (بررسی گرا) کدوم مد نظرت هست بیشتر؟

سوال 4: آیا یک هنرمند در ساخت و پرداخت اثر خود استحصال معرفتی ندارد؟! و مخاطب وی در رویارویی با اثر در هنگام مرگ مولف (درونی کردن اثر در مخاطب) آیا مخاطب به درجه معرفتی نوین دست نمی یابد؟!

سوال۵: آیا در ریاضیات به مثابه منطق ریاضیات و نیز به مثابه ابزار مدل ساز؛ آیا معرفتی حاصل می شود؟

سوال۶: چرخه ی زایش و فرسایش معرفت چگونه است؟! و روند تاریخی این زایش و فرسایش رو به تکامل رفته یا صرفا تطور؟

آیا سطوح معرفتی تناظر با سطوح مشارکت نظری در علم دارند؟! یعنی مثلا معرفت: ۱-آزمون‌گری ۲- اصلاحی ۳- ایجادی ۴- بسط دهندگی داریم؟!

سوال ۷: میان معرفت عرفانی، معرفت علمی، معرفت هنری(شامل ادبی و سایر خلاقه ها) با هم تناظر، برهم‌کنش و تداخلی دارند؟

از بعد چیستی “معرفت” را دقیق تعریف بفرما…؟؟؟

سلام دوستان، در باب هنر، بنظرم هم معرفت حاصل میشه و هم میشه اون رو به مخاطب انتقال داد... احتمالا البته و اون هم بستگی داره به اینکه دقیقا معرفت رو چگونه تعریف کنیم

و اینکه بنظر میاد بین معرفت در تمام جنبه ها اشتراکی هست و قاعدتاً برهم کنش هم دارند، و هم اینکه ،تناظر هم میتوان بینشان برقرار دانست

تعریف معرفت: “ ارتباط دو سویه دنیای درون دهن با بیرون آن”

محدوده: معرفت در حیطه ی “عینیت” های بشری موثر هست
مهم ترین ترم نزدیک به “معرفت” ادراک هست که از نظر من تنها تفاوت با “معرفت” این هست که معرفت بین الاذهانی می بایست باشد اما ادراک می تواند فردی باشد

یعنی در حیطه ی ذهنیت موثر نیست؟! یا منظور اینه که صرفا تاثیرش در عینیت ها قابل ردیابی و شناسایی ست؟!!!

یعنی در حیطه ذهنیت می شود «ادراک» و دیگر اخص نمی شود که بشود “معرفت”

خب، آیا همون ادراک نمیتونه بین الاذهانی بشه و در حیطه ی معرفت قرار بگیره؟!

یعنی ما آیا ادراکات مشابهی که منجر به معرفت یکسان و واحد بشه، نداریم؟!

از نظر من مهم‌ترین سوال امروزه ی ما اینه: رابطه معرفت با قدرت چگونه است؟

من تقریبا از ابتدای دیوار تا اینجا اکثر حرفام رو زده ام اگه دقیق بررسی بشود

خب بالاخره احسان گرامی هم همراه مهم‌ترین مقوله در باب معرفت شدند

کسی نیست بخونه این حرفای من رو؟!

من هر ۳۰ ثانیه، ۱۰ ثانیه باگ دارم؛ بهتره پارک کنم و اکثر مشارکت به قصد سازندگیم را در بحث نوشته ام … کرتیک گرامی