JustPaste.it

ذهن و فلسفه ی ذهن

User avatar
Mahdi Salem @Mahhdy · Feb 8, 2023 · edited: Feb 10, 2023

ذهن (به عربیعقل)، مجموعه ای از توانایی‌های فکری است که شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه می‌شود و معمولاً آن را وجود توانایی هوشیار بودن و اندیشه تعریف می‌کنند. ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد می‌شود.[۱]

 

یادگیری ماشینی گروهی از طریق زبان

زبان و سنت زبانی به عنوان حافظه ی جمعی و پیوند دهنده ی بین نسلی حیات هوشمند بشری (انباشت تجارب و دانش)

کتابت و ثبت مدون تجارب و مدل سازی های انتزاعی از آن نقلاب رشد فکری را به همراه آورد.

 

آگاهی

داده های حسی / محیطی

داده های هیجانی/روانی / درونی

درک (پردازش داده ها در ذهن) ( تحلیل: مقایسه با الگوهای متعین قبلی (گروه بندی و مشترک یابی با الگوهای قبلی یا تفکیک و متمایز دانستن آنها => نوع نگاشت حافظه و میزان استفاده از هوش در پردازش آن)

حافظه (ذخیره ی اطلاعات و ادراکات در ذهن) / (حافظه ی رویدادی - حافظه ی مفهومی / الگوها)

هوش (توانایی تشخیص الگو و بازشناسی / تشابه -تمایز یابی در داده های ورودی/ ادراکات مبتنی بر اطلاعات حافظه)

عقل (توانایی تجرید و مفهوم سازی و کد گذاری (رمز گذاری و رمزگشایی) اطلاعات ) همراه با برساختن مدل ها و الگوهای استعلایی و فرا مادی مبتنی بر آن ها

زبان توانایی جمعی (ازدحامی) عقل ها در باز بازنمایی جهان بیرون در جهانی جدید و بینا ذهنی مبتنی بر مفاهیم و دلالت های درونی + بازدلالت های بیرونی (ارجاعی به بیرون/ مصادیق) است. (درک جمعی)

فرهنگ / سنت

 

زبان آموزی صرف :شرایط پیشا معرفت

شرطی شدگی و آموختن مفاهیم، کلمات و جذب تجارب اولیه

جذب داده های حسی و تعاملی مورد نیاز برای ایجاد حافظه ی مورد نیاز برای شناخت (تجربه آموزی)

قابلیت تمیز و تمایز مبتنی بر مبنایی! (مبنای تمیز و تمایز کد می شود. به شکل شرطی حک می شود و عضویت در جامعه ی زبانی شکل می گیرد)

 

Reinforced Collective Machine Learning

یادگیری ماشینی جمعی خودسامان

قصه ی خود آگاهی

 

آگاهی، یعنی پاسخی که یک موجود زنده (موجودی بیوشیمیایی تا موجودی دارای سیستم عصبی) نسبت به محیط خود ارائه می دهد. گیاهان هم با محیط مبادله دارند، ولی فعلا این دسته را آگاه نمی دانیم، حتی گیاهانی مانند حشره خواران که برای حشره ها تله گذاری می کنند.

 

پاسخ به محیط یا به تعبیر درست تر تعامل با محیط به مثابه یک سیستم باز، از موضوعی که نوع آن موجود را تشکیل می دهد در وهله ی اول

 

 

آگاهی، به معنی توانایی ارائه ی پاسخ به محیط توسط یک موجود بیوشیمیایی سطوح مختلفی از پیچیدگی دارد. زمانی که ارگانیسم به سیستم اعصاب مرکزی و سیستم نورون مرکزی مغزگونه مجهز می شود، حد اعلایی از این توانایی که تا کنون تکوین یافته و برای ما مشهود شده ، نمودار می شود.

این سیستم عصبی یکپارچه شده، توانایی ثبت و نگهداری الگوهای اطلاعاتی ذخیره شده توسط دریافت گرهای حسی را داشته و بر اساس مطلوبیت و احساس خوش آمدی از چنین دریافت ها و تماس های حسی که توسط آن سیستم عصب مرکزی تعبیر یگانه ای یافته اند، امکان الگو سازی از کنش با شرطی کردن رفتار را پدید می آورد. به صورتی که این موجود امکان می یابد، برای دسته ی مشخصی از دریافت های حسی، پاسخ کلی از قبل مشخصی را (الگوی کلی پاسخ، جذب یا دفع یا بی توجهی) آماده داشته باشد. این تجارب جدید خود در فرد تکوین یافته و پیچیده تر می شوند.

توانای موجود در گسترش این استنتاج ها و رمزگشایی هدفمند (به سوی بقا از طریق درک خوش آمندی و حداکثر سازی جاذبه ها و حداقلی کردن دافعه ها) بسته به ظرفیت های سخت افزاری (پردازشگر (سرعت و بافر)، حافظه و نرم افزار رمز گذاری- رمز گشایی ) آن فرد/گونه تعیین می شود.

هنگامی که این توانایی ها از طریق هوش جمعی و تبادل تبعی تجارب (نظیر بهینه شدن مسیر حرکت مورچه ها به سوی منابع غذایی و ...) بهینگی خود بنیادی را به پیش می آورند، یا از طریق تبادل رمز گذاری شده ی اطلاعات و ارجاعات بوسیله ی زبان امکان تبادل حجم زیادی از داده و تجارب را ممکن می کنند، امکان مدل سازی و درک مجیط پیرامونی و عملکرد درونی سیستم، (خود شبکه ی دلالت و معنا سازی / مدل سازی محیط) بوجود میاید)

 

 

نقدها

یادگیری فقط با داشتن یک الگوی بهینگی قادر به حل مساله و تغییر گام به گام است. الگوی بهینگی را نمی توان دروزن زاد سیستم دید!

 

Collective machine learning: team learning and classification in multi-agent systems